ابدیت در اشک ها من

ساخت وبلاگ
توی ذهنم خاطره های مسخره ای چرخ میخورن درحالی که همیشه خیلی سخت آدمی مثل منو خوشحال میکنن.

تو یه سایتی خوندم اگه به خودت بگی "من خودمو دوس دارم" ،"من دوست داشتنی هستم" ، "من میتونم" و "خدا رو شکر" تاثیرات معجزه آساشو میبینی! هر چند که فکر نمیکردم کار کنه ولی چند بار قبل اینکه بخوابم انجامش دادم و اعتراف میکنم حالم یکم بهتر شد ولی...

من دیروز تست شخصیت شناسی MBTI دادم و مثل تست ایدز و سرطان نتیجش برام عذاب آور بود!

میدونین به نظر من عامل اکثر مشکلات و رنج و عذابای ما، همش خودمونیم، و دردناکه که ندونیم حتی باید با خودمون چیکار کنیم. خیر سرم 20 ساله شدم ولی هیچ وقت دردای که منو بزرگتر از سنم نشون میدنو نمیتونم فراموش کنم. احمقانه ترین چیز توی دنیا اینه که بزرگترین مشکلت همیشه فقط و فقط خودت باشی و بخاطر شخصیت مزخرفی که داری تنهایی عظیمی رو به دوش بکشی که وادارت کنه با یه صفحه کیبورد سرد و یه صفحه نورانی بی روح، با آدمای دیگه ارتباط برقرار کنی و باهاشون دردو دل کنی! پس کی قراره شادی واقعی رو تجربه کنیم؟! کی قراره تواوج اوج جوونیمون از آرزوی مردن کردن، دست برداریم پایان زندگیمون عین کارتونا قشنگ و نورانی باشه؟! عین سریالای کره گاهی این فکر میخوره تو سرم که واقعا تو زندگی قبلیم چیکار کردم؟! بقول رمان آرویم را پس بده...

" خدا جان زمین نمی آیی؟"

#17...
ما را در سایت #17 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonlight98 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:03